سایت آگهی مشاغل

آگهی مشاغل تهران ،اصفهان،شیراز ، مشهد و تبریز و کرج

سایت آگهی مشاغل

آگهی مشاغل تهران ،اصفهان،شیراز ، مشهد و تبریز و کرج

مقاله پنجره های خانه های مسکونی‌

مطالعه یک مـوضوع از دیدگاه رشته هایی گـاه بـسیار نامتجانس میتواند زمینه ایجاد تحقیق میان رشته هایی را فراهم و محققین را با بصیرت های‌ جدیدی آشنا کند که زاده و تلفیق دیدگاه های نهفته در رشته های متفاوت است . هر یک از نویسندگان مقاله حاضر با تـلقی مشترک از غیرمتعارف بودن پنجره های خانه های مسکونی‌ کیانشهر‌ واقع در منطقۀ ١٥ تهران بنا بر آموزه های رشته های خود سعی کردند تا با بررسی این نوع از پنجره ها به یک معنی نسبی مـشترک دسـت یابند.
نرده حفاظ ساختمان

ساخت حفاظ بالکن در تهران

نویسندگان‌ این‌ مقاله به نیکی آگاه اند که برای انجام تحقیق میان رشته ای1عواملی از قبیل موضوع مشترک، مهارت پژوهشی عمل بر اساس روند تفکر تحلیل گرایانه ، انتقادی و قیاسی در‌ ارزیابـی‌ و تـحلیل یافته ها ضروری است . بر اساس این تفکر سعی شد تا دلایل غیرمتعارف بودن پنجره های آشپزخانه های کیانشهر با تلفیق دو رشته عکاسی و انسان شناسی بررسی شود‌ و نهایتا‌ مقاله‌ ای از منظر انـسان شـناسی‌ تصویری‌2و عکاسی‌ اجتماعی نگاشته شود. مقاله با طرح مسئله ، پرسش ها و روش پژوهش به اضافه ارائه پیشینه تاریخی از فعالان هر دو رشته‌ شروع‌ میشود‌ که دغدغه گنجاندن مسائل اجتماعی در هنر عکاسی‌ و بـالعکس‌ گـنجاندن تـصویرها در پژوهش های انسان شناختی را داشـته انـد و بـا توجه به رویکردهای هر دو رشته نسبت به‌ موضوع‌ پژوهش‌ و با بازنمایی محله از طریق تصویرها و انجام مصاحبه با ساکنین‌ زن ادامه و نهایتا بـا تـحلیل یافـته ها و نتیجه گیری پایان مییابد.


بیان مسئله

توصیف مـیدان و ثـبت جزئیات آن‌ توسط‌ برخی‌ از پژوهشگران انسان شناسی همواره در دستور کار قرار داشته است‌ . فضا‌ و محیط زندگی انسان به اضـافه رابـطه بـین فرهنگ ، فضای زندگی و رفتار نیز از چشم آنها پنهان‌ نمانده‌ اسـت‌ (اسمیت ،١٩٨٤؛ لو، ٢٠٠١؛ واترسون ،

١٩٩٠). میتوان به صورت مشخص به تعریف‌ کایزر‌3 از‌ مفهوم فرهنگ و فضای زیستی پرداخت ؛ فرهنگ مجموعه ای از الگوهای تـفهم ، تـفکر و کـنش های‌ انسانی‌ متناسب‌ با الگوهای زیستی است که گروه های انـسانی را از یکـدیگر متمایز میکند (کایزر‌، ١٩٧٩‌: ٢٦٦). با گشت وگذاری در محلۀ کیانشهر به عنوان میدان تحقیق ، هر رهگذری‌ با‌ نـاهمگنی‌ فـضا، مـنتج از آشفتگی مرزبندیهای فضای داخلی با فضای عمومی مواجه میشود. عمده ترین‌ و بـارزترین‌ عـامل این آشـفتگیها پنجره هایی هستند که به دلیل ساختار و دست کاری صاحبانشان‌ و مسلما‌ تخطی‌ از قانون که اصـولا چـنین اجـازه ای را به آنها نمیدهد، قسمتی از فضای عمومی‌ را‌ اشغال کرده اند تا انبارکهای کوچکی را برای سـاکنان فـراهم کنند. در‌ این‌ مقاله‌ سعی شده است آشفتگی و دلایل آن با توجه به تاریخچه شکل گـیری مـحله ، جـغرافیای
پژوهش های انسان شناسی ایران (نامه علوم اجتماعی سابق) » بهار و تابستان 1393 - شماره 7 (صفحه 9)
مطالعه پنجره های آشپزخانه های محلۀ کیانشهر با دو رویکرد عکاسی‌ و انسان‌ شناسی ٩ انسانی، مـسئله مـهاجرت ، ناهمگونی فرهنگ شهر و روستا، معیشت و آرزوها و خواسته های ساکنان زن به عنوان‌ کاربران‌ اصـلی این فـضاها مـورد بررسی قرار گیرد.
چارچوب نظری
جمعیت مورد تحقیق‌ این‌ مقاله را زنانی تشکیل میدهند که از‌ روسـتا‌ بـه‌ شهر مهاجرت کرده اند بنابراین از تقسیم‌ بندی‌ دوگانگی فرهنگی شهر و روستای گـانس اسـتفاده کـرده ایم همچنین جهت مطالعه فضای آشپزخانه‌ و جنسیت‌ از آراء ساپسفورد1، ماریون روبرتز‌2وآموس‌ راپاپورت3بهره‌ گرفته‌ ایم‌ .

گانس در کـتاب روسـتاییان شـهری: گروه‌ و طبقه‌ در زندگی ایتالیایی ـ آمریکاییها4از چهار نوع شیوه زندگی با عنوان نـظریه‌ تـرکیبی‌5در شهر نام میبرد که عبارت‌ اند از شیوه زندگی‌ افراد‌ جهان شمول که معمولا فرهیختگان‌ جامعه‌ مـانند هـنرمندان ، نویسندگان و اندیشمندان را شامل میشود. آنها افرادی با وضعیت مالی در‌ سطح‌ بالا و بـهره مـند از تحصیلات‌ هستند‌ که‌ در محله های‌ خاصی‌ زنـدگی مـیکنند و مـحله به‌ خاطر‌ حضور این افراد هویت خاص پیدا مـیکند. شـیوه دوم زندگی معمولا مربوط به افراد‌ مجرد‌ یا بدون فرزند است که در‌ آپارتمان‌ های کـوچک‌ در‌ مـرکز‌ شهر به منظور دسترسی‌ آسـان تـر به مـحل کـار زنـدگی میکنند. شیوه سوم زندگی مرتبط بـا افـراد محروم یا‌ گرفتار‌ است که معمولا اقلیت کوچکی از‌ جمعیت‌ محروم‌ شهری‌ هستند‌. این گـروه شـامل‌ افراد‌ بیخانمان ، معتادان ، کهن سالان ، فـقرا، معلولین و دیگر اقشار مـحروم جـامعه است . شیوه چهارم زندگی در شـهر‌ کـه‌ مستقیما‌ در ارتباط با موضوع این تحقیق است‌ ، افرادی‌ با‌ پیشین‌ روستایی‌ ـ قومی‌ و قاعدتا مـهاجر بـا درآمد کم یا متوسط را شامل مـیشود کـه هـنوز وابستگیهای خود را نـسبت بـه شیوه های زندگی قـبلی از دسـت نداده اند و بسیاری از‌ عادت ها و سبک زندگی روستایی ـ قومی خود را حفظ کرده اند. این افـراد بـه محل جغرافیایی قبلی، باورهای سنتی، پیونـدهای خـانوادگی و شبکه هـای خـویشاوندی خـود به شدت وابسته هـستند. حالت‌ اخیر‌ همان موردی است که در قسمت یافته ها به آن پرداخته خواهد شد (گانس ، ١٩٦٢: ٦٥).
سـاپسفورد مـعتقد است علیرغم توافق جهانی بر تـقسیم بـندی عـرصه هـای عـمومی و خصوصی‌، میتوان‌ ادعـا کـرد صرف تفکیک و تمایز به مثابه ابزاری ایدئولوژیک است که عدم مساوات بین گروه های مختلف مردم (زنـان و مـردان یا بـزرگ سالان‌ و کودکان‌ ) و منافع برخی از گروه ها‌ بـه‌ بـرخی دیگـر را تـرجیح مـیدهد و حـاکمیت برخی افراد را در سطح شخصی بر دیگران مشروعیت میبخشد (ساپسفورد ١٩٩٥: ٣١٧). روبرتز نیز معتقد است دو‌ فضای‌ خصوصی و عمومی یا دو‌ فضای‌ آشناتر درون و بیرون خانه نقش جنسیت ها را تعیین میکند
(که‌ البـته نیازمند بازتعریف مجدد است ). خانه با قلمرو زن تعریف میشود و این در مقابل عرصه بیرون از خانه قرار میگیرد که متعلق به مردان است ؛ اما تفکیک جنسیتی درون خانه‌ نیز‌ با تفکیک‌ کارکردی جدید از فـضا مـرتبط میشود. به عنوان مثال در زمان های گذشته ، اتاق نقاشی فضایی زنانه‌ محسوب میشد، جایی که زنان بعد از شام به آنجا پناه‌ میبردند‌. در‌ مقابل اتاق مطالعه یا کتابخانه قلمرو مردان بـود. بـه نظر فمینیست ها در خانه های کوچک تر‌ (‌‌امروزی‌) که اتاق نقاشی وجود ندارد، قلمرو زنان از نظر کارکردی جایی جز آشپزخانه‌ نیست‌ (روبرتز‌، ١٩٩٩: ٩٤). راپاپورت هـم مـعتقد است ، جنسیت گرایی گسترده در سـطوح نـمادین و رفتاری در بعد‌ فضا و زمان در خانه به طور مساوی صورت نمیگیرد، هر فضایی دارای بار‌ جنسیتی خود است . مکانیزم‌ های‌ غیرفیزیکی از قبیل سلسله مراتب حاکم در خـانه و جـامعه ، کدهای پرهیز و ادب به اضـافه مـوانع روان شناختی مانع از تعامل فضاها میشود (راپاپورت
پرسش های پژوهش
با توجه به‌ میدان تحقیق و پنجره های غیرمتعارف محله کیانهشر این پرسش ها مطرح میشود که ١) دلایل ساخت پنجره های غیرمتعارف در این محله چیست ؟ ٢) مـواد مـورد استفاده در پنجره ها چیست ؟ ٣) چه اشیایی‌ در‌ فضای به وجود آمده انبار میشوند؟
روش پژوهش
در این مقاله پنجره ها به عنوان فضا، به معنای مکانی که رابطه انسان و محیط را بازنمایی میکنند، در نظر گرفته شـده اسـت‌ . انسان‌ در این رابـطه ، نوع حضور خود را از طریق چیدمان اشیاء و نوع اشیاء در مکان خاص مشخص میکند. انسان شناسان سعی میکنند تـا با بهره گیری از روش های‌ مردم‌ نگاری به درک بهتری از آنچه دیده میشود، دسـت یابـند. در این مـقاله پنجره های آشپزخانه های طبقه های اول ساختمان های مسکونی بررسی شده اند که به دلیل‌ دسترسی‌ و امکان‌ بـهتر ‌ ‌بـرای عکاسی میتوانند بیننده‌ را‌ با‌ فضای مورد بحث آشنا کنند.

هوای ابری، نور تـخت ، زاویه دید از روبـه رو، عـوامل اصلی دیگر در انتخاب و ثبت تصویرها‌ این‌ پنجره‌ ها بوده است . انگیزه نگارش مقاله از برگزاری‌ نـمایشگاه‌ انفرادی عکاس به وجود آمد.
در واقع عکاس با در نظر گرفتن ویژگیها و وجه صـوری تصویرها که مسائل اجـتماعی‌ ـ فـرهنگی‌ را‌ نیز در درون خود داشت نیاز به خوانش انسان شناختی‌ را ضروری میدانست .
پنجره های مورد بحث در این مقاله بیننده را با فضای جنسیتی روبه رو میکند‌. ١٤‌ نفر‌ از زنان خانه دار محله جمعیت مورد پژوهش را تشکیل میدادند‌ کـه‌ به علت حجم محدود مقاله تنها به شش مصاحبه شوند با میانگین سنی ٣٢ سال و دوازده‌ عکس‌ متناظر‌ با آنها اکتفا شده است . برای نگارش این مقاله از یک مجموعه‌ بالغ‌ بر‌ ٣٨٠٠ عکس (که تـنها مـوضوع ١٠٠ قطعه آن پنجره ها بود) ٦٥ عکس به‌ منظور‌ در‌ دسترس قرار دادن اطلاعات
پژوهش های انسان شناسی ایران (نامه علوم اجتماعی سابق) » بهار و تابستان 1393 - شماره 7 (صفحه 11)
لازم از میدان پژوهش برای گونه بندی پنجره ها مورد‌ استفاده‌ قرار گرفت . همه عکس ها و مصاحبه های این مقاله با اجازه سـاکنین در‌ خـانه‌ های‌ آنها و در فضای زندگی روزمره صورت گرفته است که محتوای تحقیق را هر چه‌ بیشتر‌ به سوی رویکرد امیک و مشاهده مشارکتی سوق داده است .
مروری اجمالی بر پیشینه‌ تاریخی‌ چشم‌ انـداز نـگاری شهری از منظر عکاسی
با بازنگری تاریخ عکاسی شاید بتوان گفت از همان‌ سال‌ های نخستین شهر به دلیل در دسترس بودن ذهن عکاسان و هنرمندان را‌ به‌ خود‌ مشغول کرده است ؛ نمونه آن در تصویر ثـبت شـده ژوزف نـیسفور نیپس1از پنجره دفتر‌ کارش‌ قـابل‌ مـشاهده اسـت . یکی از دلایل دیگر رویآوری به این نوع عکاسی محدودیت‌ فنی‌ است . به تدریج علاقه مندان به ثبت تصویر از جمله ژاک لویی مانده داگر2کوشیدند تا‌ تـصویرها‌ مـوضوعات روزمـره و پیرامون خود از جمله چشم اندازهای شهری را ثبت کـنند‌ (کـلارک‌، ٧٦:١٩٩٧). با شروع نیمه دوم قرن‌ ١٩‌، دگرگونی‌ سریع شهرها تبدیل به موضوع کار عکاسان‌ شد‌. برنامه های توسعه شهری که شـهرهای بـزرگ اروپایی را عـمیقا تحت تأثیر قرار‌ میداد‌ و گسترش سریع مناظر شهری بین‌ سـال‌ های ١٨٥٠‌ و جنگ‌ جهانی‌ اول ، پروژه های مهم عکاسی را‌ تشکیل‌ دادند که توسط گروه عکس انشعابی3 (URL٢) ادامه یافت . شهر به مـنبع‌ الهـام‌ عـکاسان تبدیل شده بود؛ آنچه توجه‌ را با عنوان "چشم‌ انداز‌ نگاری شـهری" بـه خود جلب‌ میکرد‌ بیشتر به دوره زمانی دهه
٧٠ تعلق داشت که اصطلاح های "سوشیال لند‌ اسکیپ‌ "4، "سـیتی اسـکیپ "5و "سـوشیال سین "6هم‌ به‌ عنوان‌ کلمه های مترادف‌ آن‌ مطرح میشود. به گـفته‌ جـری‌ بـاجر7در سال

١٩٦٦ عبارت جدیدی با عنوان "عکاسان اجتماعی و چشم اندازها"8به وجود‌ آمد‌. در
سال هـای بـعد نـمایشگاه هایی‌ با‌ عناوین ١٢‌ عکاس‌ چشم‌ اندازهای اجتماعی آمریکا9و به‌ سوی چشم اندازهای اجتماعی10تـوسط عـکاسان مطرح آن روز از قبیل گری وینوگرند11‌، لی‌ فرید
لندر12همراه با دنی‌ لیون‌ 13‌، دوآن‌ میشل‌14و بـروس دیویدسـون‌15‌ بـرگزار شد (باجر، ١٩٨٥:
    Photo-Secession نام اولین گروه تأثیرگذار‌ از‌ عکاسان‌ آمریکایی که به عکاسی به عنوان یک‌ شـکل‌ هـنری‌ پرداختند‌. عکاسان‌ گروه‌ در تلاش بودند تا عکاسی را به عنوان یکی از هنرهای زیبا مـطرح کـنند.
پژوهش های انسان شناسی ایران (نامه علوم اجتماعی سابق) » بهار و تابستان 1393 - شماره 7 (صفحه 12)
١٧). مـطالعات آلوین لنگدان کابرن 1بر روی لندن در سال ١٩٠٩‌ و عکس‌ های بیشماری که توسط آلفرد استیگلیتز2، پل استرند3و چارلز شـیلر4 از نـیویورک در دهۀ ٢٠ و برنیس ابوت5در دهۀ ٣٠ گرفته شد از دیگر آثار این حوزه به شمار‌ مـیآیند‌ (مـورا، ٢٠٠٢: ٦٤ ـ٦٣). در سـال ١٩٥٥ عکاسی به نام رابرت فرانک6سخت به فعالیت تولید مناظر شهری مشغول شد (باجر، ١٤:١٩٨٥‌). بـه‌ صـورتی فـزاینده در عکس های‌ دایان‌ آربس 7، ویلیام کلین8و بروس
دیوید سون 9 به شهر به مثابه مـکان بـیگانگی انسان نگریسته میشد. کار ادوارد روشا10در
دهۀ ٦٠ نیز بسیار‌ بنیادی‌ است (همان : ٢٠). در‌ آخر‌ نیز میتوان به عـکس هـای توماس اشتروث11از عناصر ظاهری فضای شهری بدون حضور انسانی اشاره کرد (مـورا، ٢٠٠٢: ٦٤).
عـکاسی از چشم اندازهای شهری در آثار دیگر عکاسان‌ از‌ هـمین مـقطع زمـانی تا به زمان حاضر با نگاه هـای مـتفاوتی دنبال میشود.
مروری اجمالی بر پیشین تصویرنگاری رویدادهای فرهنگی
انسان شناسی علمی از دهـۀ ٨٠ قـرن ١٩ مطرح شد‌. قوم‌ نگاران قـبل‌ از بـه رسمیت شـناخته شـدن انـسان شناسی از دوربین به منظور ثبت مـشاهدات مـیدان تحقیقات انسان شناختی‌ استفاده میکردند؛ بنابراین کاربرد دوربین عکاسی وارد زمینه های دیگـری غـیر‌ از‌ عکاسی‌ صرف نیز شد و میتوان بـه جرئت ادعا کرد کـه دوربـین عکاسی صرفا در دست عکاسانی نـبود کـه ‌‌جنبه‌ های اجتماعی و فرهنگی دنیای پیرامون خود را انعکاس میدادند. انسان شناسان نام آوری‌ مـانند‌ مـارگارت‌ مید ـ باتسون 12، لوماکس 13، برد ویسـتل 14هـمواره تـصویرها را به مثابه ابـزاری بـرای‌ مستندسازی داده های پژوهشی مـیدانستند. از هـمه معروف تر فرانتس بواس 15است‌ که نه تنها عنوان‌ پدر‌ انسان شناسی را داشت (شاگردانش او را بـابا فـرانتس مینامیدند) بلکه او را پدر انسان شناسی تصویری بـه دلیل عـکس برداری از صـحنه هـای رقـص بومیان کواکیوتل 16بریتیش کـلمبیای کانادا‌17 میدانند. مارگارت مید در میدان تحقیق با اضافه کردن تصویرها به موضوعات تحقیقاتش ، رشته انـسان شـناسی را معروف و برای همگان
پژوهش های انسان شناسی ایران (نامه علوم اجتماعی سابق) » بهار و تابستان 1393 - شماره 7 (صفحه 13)
جذاب تر کـرد. بـا در دسـترس‌ قـرار‌ گـرفتن و فراگیر شدن دوربـین هـای عکاسی، انسان شناسی تصویری هم بیش از پیش توسعه یافت و زمینه های پژوهش های میان رشته ای را بین عـکاسان و انـسان شـناسان فراهم کرد‌ (رابی‌، ١٩٨٤: ٧٨). در نیمه دوم قرن ٢٠ اسامی
انـسان شـناسان دیگـری از جـمله ژان روش 1، جـان مـارشال2، رابرت گاردنر3 و تیم اش4 در فیلم های اتنوگرافیک 5 مطرح شدند.
در سال‌ ١٩٦٦‌، جان‌ آدایر6، به عنوان انسان شناس‌ با‌ همکاری‌ سول وورث 7، به عنوان فیلم بردار، در یک طرح مشترک انسان شناسی تصویری بـا آموزش فن فیلم برداری، به میان بومیان‌ ناواهو‌ در‌ آریزونا رفتند و از آنها خواستند دست به تهیه‌ فیلم‌ و ثبت وقایع از دیدگاه خود بزنند تا محققان را از دیدگاه های بومی آگاه کنند. جان کـولییر جـونیور8اولین‌ کتاب‌ با‌ موضوع انسان شناسی تصویری را در سال ١٩٦٧ نگاشت . برخی‌ از انسان شناسان تحت تأثیر دیدگاه های نشانه شناسی انتقادی رولان بارت 9 با نگاهی جدید به ارتقاء انسان‌ شناسی‌ تصویری‌ کـمک کـردند. در سال ٢٠١١ نیز مارکوس بنک 10 و جی روبی‌ 11‌ کتابی تحت عنوان ساخته شده برای رؤیت : دیدگاه تاریخی بر انسان شناسی تصویری 12 منتشر کردند‌ که‌ مروری‌ بـر تـصویرها گرفته شده از میدان های مـتفاوت پژوهـش های انسان شناسی‌ است‌ . فستیوال‌ فیلم های مردم نگارانه مارگارت مید نیز هر ساله از سوی انجمن انسان شناسی‌ آمریکا‌ برگزار‌ میشود. قابل ذکر اسـت کـه چند دوره همایش انسان شـناسی بـه همراه نمایشگاه عکس‌ و پخش‌ فیلم های مردم نگارانه از سوی انجمن انسان شناسی و انجمن جامعه شناسی و گروه‌ مطالعات‌ انسان‌ شناسی در ایران برگزار شده است .
مروری اجمالی به تاریخچه محلۀ کیانشهر
محلۀ کـیانشهر‌ بـه‌ دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم میشود؛ کیانشهر شمالی در ضلع غربی منطقۀ ١٥‌ شهرداری‌ تهران‌ قرار گرفته است . حسین پور عضو شورا یاری محله میگوید "قبل از مهاجرت مردم این‌ محل‌ بیابان و کوره پزخانه بوده اسـت ، از سـوی دیگر بـه دلیل وسعت محله‌ در‌ این‌ مکان شتر نیز پرورش میدادند که به شترخون نیز شهرت داشته است ". این محدوده در‌ قدیم‌ مـحل‌ رفت وآمد به دروازه های تهران و منطقه ای برای دامداری و کشاورزی بوده‌ و بـه‌ عـلت فـاصله زیاد آن از شهر به محل نزاع ، خلاف و ناامنی شهرت داشته است . در پژوهش های انسان شناسی ایران (نامه علوم اجتماعی سابق) » بهار و تابستان 1393 - شماره 7 (صفحه 14)
طی سال های ١٣٥٣ ـ١٣٥٢ اولین بافت مسکونی به اسم شـهرک ‌ ‌مـطهری‌ در‌ این محدوده مکان گزینی شد‌. این‌ شهرک قدیمیترین‌ محدوده‌ کیانشهر‌ است که قبل از انـقلاب نـام‌ آنـ‌ نجف آباد بوده است . در جلد سوم کتاب تاریخ اجتماعی و فرهنگی تهران‌ نام‌ خیابان نجف آبـاد در بخش جنوب‌ مرکزی محدوده طرح پنج‌ سالۀ‌ تهران قرار گرفته است (تکمیل‌ هـمایون‌ ،
١٣٧٩: ١٠٩). در کتاب گزیده تهران چـنین آمـده است : "نجف آباد (فعلا جزء‌ شهر‌ تهران محسوب میشود) دهی است‌ در‌ زاویه‌ جنوب شرقی شهر‌ که‌ دستگاه کامل گیرنده و فرستنده‌ بیسیم‌ در آن محل است " (حسینیبلاغی، ١٣٨٦: ٢٣١). با این حساب میتوان پذیرفت که نجف‌ آبـاد‌ مذکور همان نجف آبادی است که‌ کیانشهر‌ به جای‌ آن‌ استقرار‌ یافته است .
"در اطراف‌ تهران و در مکان های خارج از محدوده ، زاغه نشین هایی وجود داشتند که چهره شهر‌ را‌ دل خراش میکردند؛ بنابراین هـمسر شـاه‌ [فرح‌ دیبا]‌ پس‌ از‌ بازدیدی که از‌ زاغه‌ نشین های ساکن در محدوده آریاشهر فعلی و تهران ویلا (شهرک آزمایش ) داشت ، تصمیم گرفت که برای‌ این‌ افراد‌ محدوده ای در نظر گرفته شود. از‌ این‌ امر‌ دو‌ هدف‌ دنـبال‌ مـیشد: اول آنکه ، این محدوده زاغه نشین که مسیر فرودگاه مهرآباد به تهران و بالعکس قرار داشت و مسیر رفت و آمد مهمانان خارجی و توریست ها بود، از داشتن یک‌ منظره دل خراش رها شود دوم آنکه این افـراد را کـه در حلبیآباد و در وضع بدی قرار داشتند را سامان دهند" (همان )
در سال ١٣٥٠ مردم زاغه نشین را با‌ هدف‌ دادن دادن سر پناه به محدوده کیانشهر کنونی انتقال دادند. مردم در ابتدا با این واقعیت روبه رو شدند کـه هـیچ سـکونت گاه و سرپناهی به جز چـادرهای بـرافراشته شـده‌ ندارند‌. البته کارگران در همان مکان فونداسیون های شهرک نجف آباد را زده بودند و در سال های ١٣٥٢ تا ١٣٥٣ این شهرک به صورت‌ کامل‌ تحویل داده شد. آن گـونه‌ کـه‌ از قـراین برمیآید مبلغ محدودی نیز از آنان اخذ شده بـود (هـمان ). بعد از شکل گیری و ساکن شدن مردم در شهرک نجف آباد سابق‌ (شهرک‌ مطهری فعلی معروف به‌ کیانشهر‌) شهرکهای دیگری نـیز در این مـحدوده سـاخته شدند. شایان ذکر است که در سال های منتهی به انـقلاب اسلامی و سال های اولیه پس از آن در روند ساخت و ساز شهرک‌ اختلالاتی‌ پدید آمد. مردم بلوکها و زمین های خالی از سکنه این محدوده را تصرف و بـرخی از آنـها بـعد از انقلاب برای اخذ سند اقدام کردند. بعضی زمین ها نیز مـالک مـشخصی‌ نداشتند‌ که افراد‌ با پرداخت مبلغ زمین به دولت ، مالک آن شده اند.
جمعیت مورد پژوهش
ساکنین مـورد بـحث در‌ این مـقاله همان نوع از جمعیت مورد اشاره گانس در نظریه‌ ترکیبی‌ هستند‌. جمعیت مورد نـظر در این مـقاله زنـانی خانه دار با پیشینه روستایی ـ قومی بودند که پژوهش های انسان شناسی ایران (نامه علوم اجتماعی سابق) » بهار و تابستان 1393 - شماره 7 (صفحه 15)
در بازة ‌‌زمانی‌ حداقل دو تا حداکثر سی و پنـج سـال در مـحله سکونت داشتند. همه آنها‌ به‌ رسوم‌ خانواده گسترده پایبند بودند و احساس مسئولیت شدید نـه تـنها در قبال یکدیگر بلکه در قبال‌ هم ولایتیها، فامیل و خویشاوندان دور و نزدیک داشتند؛ دغدغه از دست دادن خـویشاوندان و تـرس‌ از حـرف مردم در‌ صورت‌ قطع وابستگیها و عدم پذیرایی شبانه روزی از مهمانان بالقوه آنها را وادار میکرد تا رختخواب های حـجیم سـنتی را همواره تمیز و در گوشه ای از فضای زندگی خود از جمله پنجره‌ ها نگه دارند و هنگام اسـباب کـشیهای مـکرر از خانه ای به خانه دیگر حمل کنند؛ از قابلمه های رویی بزرگ و جاگیر برای برگزاری مهمانیهای پرجمعیت احـتمالی و روروئک بـچه های نسل قبلی‌ به‌ امید استفاده برای نوه های آینده و علیرغم اسـتفاده از گـاز شـهری از کپسول های گاز که شاید به نحوی به دردشان بخورد، دل نمیکندند. آنها از چمدان ها و کـارتون هـای‌ حـاوی‌ اثاثیه های میراث خانه های بزرگ تر گذشته در این انبارکها نگه داری میکردند. اشـیاء حـجیم دیگری مانند طشت ، سطل ، پمپ آب و لاستیک اتومبیل غیر قابل استفاده نیز در‌ این‌ فضاها وجود دارد. در ذیل دلایل ایجاد پنـجره هـای برآمده یعنی پرسش کلیدی مقاله از نظر ساکنین ، پدیدآورندگان و کاربران پاسخ داده میشود.
رویکـرد عـکاسی به محلۀ کیانشهر از منظر‌ عکاس‌
شهر‌ و نـماهای شـهری دسـتمایه کار عکاسان‌ قرار‌ گرفته‌ است تا بـه تـوصیف تصویری از آن دست یابند. کلان شهرها خصوصا کلان شهر تهران از این منظر دارای اهمیت هستند‌ کـه‌ عـکاس‌ به واسطه تصویرها مخاطب را در تـجربه تـصویری‌ جدید‌ و مـتفاوتی از زنـدگی روزمـره شریک میکند. عکاس میتواند با عـکس بـرداری از محله به مثابه جزئی از کلان شهر‌ کار‌ را‌ آغاز کند. تصویرها پنجره هـای مـورد بحث ، از میان مجموعه‌ عکسی که تـوسط عکاس از محله کیانشهر (شـهرک مـطهری) در یک نمایشگاه ارائه شده بود، تبدیل بـه انـگیزه‌ و محرکی‌ برای‌ تحقیق میان رشته ای عکاسی و انسان شناسی را فراهم آورد.
فضای‌ این‌ محله کـه اگـر چه به نظر بسیار مـعمولی مـیرسد امـا آرایش ، چیدمان ها و سـازه هـایی نامعمول‌ نسبت‌ به‌ شـهرکهای مـجاور دارد. "تضاد" چشمگیر در فضای عمومی غالبا توسط ساکنینی از‌ اقشار‌ مختلف‌ جامعه به وجود آمده اسـت . پنـجره به عنوان یکی از موضوعات دارای تضاد در‌ اینـ‌ مـقاله‌ مورد نـظر اسـت ؛ پنـجره ها که عموما دریچـه ای برای گشوده شدن هستند کارکرد‌ خود‌ را به علت قرارگیری حجم انبوهی از اشیاء از دست داده و بیشتر شـبیه‌ انـبارهای‌ کوچکی‌ شده اند. عناصر دیگری کـه مـانع عـمل دیدن مـیشوند شـامل ایرانیت ، برزنت و تـیغه هـای‌ گچی‌ هستند که پنجره به عنوان حد فاصل فضای بیرونی و درونی را از بین‌ برده‌ و فضای‌ خانه هـا را بـه فـضایی خصوصیتر تبدیل کرده اند. شاید بتوان گـفت وجـود این پنـجره‌ هـا‌ در سـازه هـای متفاوت محلۀ کیانشهر، نتیجه چند بافتی بودن محله از‌ نظر‌ کارکردی‌ و اجتماعی است . فضاهای شلوغی که چشم به سختی بر روی آنها متمرکزمیشود و مدام بیننده‌ را‌ به‌ چشم چـرانی دعوت میکنند. پنجره نشانگر تصویر یا منظری موقت از صاحبانش‌ است‌ که رهگذران میتوانند از آن قرائت های متفاوت داشته باشند.
همین امر در مورد ایوان ها‌ نیز‌ صادق است . نیمه کارگی و پوشاندن ، از ویژگیهای معماری این مـنطقه بـه شمار‌ میرود‌. استفاده از ایرانیت هایی در ابعاد متفاوت‌ ، تصرف‌ فضاهای‌ عمومی توسط مالکین و آشفتگی و ناهمگنی فضا چهره‌ محله‌ را تغییر داده است . پنجره ها و ایوان ها با تبدیل شدن به انباری‌ و پر‌ شدن بـا وسـائل مختلف نشان‌ دهنده‌ محدودیت فضا‌ درونی‌ برای‌ ساکنان است . تدوام سبک زندگ پیشین‌ آنها‌ در کلان شهر تهران داشتن اسباب و ابزاری را ضروری میکند کـه در‌ طـراحی‌ خانه ها فضایی برای آنـها در‌ نـظر گرفته نشده است‌ . همچنین‌ تراکم جمعیت احساس امنیت لازم‌ برای‌ باز گذاشتن و دیده شدن پنجره ها را از میان برده است . شاید بتوان‌ گفت‌ عدم مرزبندی یا تـداخل فـضای‌ داخلی‌ خانه‌ ها بـا فـضای‌ عمومی‌ و عدم تناسب شیوه زندگی‌ اهالی‌ با زندگی شهرنشینی ایجادکننده فضای معلق بین زندگی روستایی و شهرنشینی است .
وجود کارخانه هایی‌ در‌ محدوده این محله یکی از دلایل‌ تجمع‌ افراد، در‌ این‌ محله‌ است ؛ ناهمخوانی و نـاهمگنی اینـ‌ فضا با حضور کارخانه ها تشدید شده است . فضای سرد و خاکستری این منطقه ، گاه با‌ مغازه‌ هایی رنگی نظیر سوپرمارکت ها و لباس‌ فروشی‌ ها‌ جان‌ میگیرد‌. مهاجرت مردم از‌ شهرها‌ و اقوام مـختلف "خـرده فرهنگ هـا1 " را پدید آورده است .
مهاجرت از جمله عوامل شکل گیری تضاد‌ و آشفتگی‌ فضایی‌ است ؛ واژه خرده فرهنگ گاه در معنا‌ و با‌ ارزش‌ گـذاری‌ منفی‌ درک‌ شده است به صورتی که به آن معنی نوعی فـرهنگ عـامیانه ، مـبتذل و پیش پاافتاده در مقابل فرهنگ نخبگان ، روشنفکران ، بزرگان و اشراف داده اند (فکوهی، ٢٨٦:١٣٨٦). عمل‌ خرده فرهنگ ها به مثابه ابزاری واسـط ‌ ‌مـیان فرهنگ بیگانه (مهاجر) و فرهنگ غالب و یا مجرای هدایت کننده به سوی یکپارچگی تنها نـقش و تـنها کـارکرد چنین پدیده ای نیست . بررسی خرده‌ فرهنگ‌ های شهری با طبقه بندیهای متفاوت از مهم ترین حوزه هـای پژوهشی انسان شناسی شهری است (همان : ٢٨٨). تنوع و تکثر خرده فرهنگ ها به مـعنا تعدد شیوه ها اسـتفاده‌ و سـازماندهی‌ فضای بیرونی و درونی محسوب میشود در حالی که در معماری فضاها مسکونی اصل بر یکسان سازی است .
نمای بیرونی محله ابزاری جهت شناخت‌ هویت‌ ساکنان این محله است ؛ ایوان‌ ها‌ و پنجره های پر از اثاثیه مـانند یک رسانه یا به مثابه یک ویترین اطلاع رسانی عمل میکنند.
لباس ها و وسایل با هویت ارتباطی و اجتماعی‌ صاحبانش‌ پیوند دارند؛ تک تک‌ این‌ ابزارها در حکم یک جزء از یک کل محسوب میشوند. صاحبان کالاها، عابران را بـه ارزیابـی و قضاوت فرا میخوانند. محرومیت معنای صریحی است که به ذهن هر رهگذر خطور میکند‌. وسایل‌ بسته بندی و همیشه آماده دلالتی بر احساس ناامنی و عدم تعلق ساکنان به فضا و عدم احـساس مـالکیت و حس صاحب خانگی نسبت به همان مکان ها است که ساکنان را در اندیشه‌
جایی دیگر‌ برای اسکان خود فرو میبرد. اسباب در وهله اول به عنوان یک نشانه ، بازنمایانگر خود به عنوان‌ یک کـالا و در وهـله دوم بازنمایانگر هویت و منزلت صاحبانشان نیز هستند‌.پس‌ میتوان‌ گفت آنها بازنمایانگر بازنماییهای دیگر هستند (نرسسیانس ،٥٦:١٣٨٧).
رویکرد انسان شناختی به محلۀ کیانشهر از منظر ‌‌فضای‌ جنسیتی
خانه به عنوان کل و آشـپزخانه بـه عـنوان جزء از منظر انسان شناسی‌ فـضا‌ و مـکان‌ قـابل بررسی است . از دیدگاه مردانه خانه از یکسو مکانی است برای استراحت ، خواب و تجدیدقوا‌ و از سویی دیگر محل مراقبت ، تغذیه و تنعم است که مـعمولا بـه عـنوان "وظایف‌ تعریف شده "
توسط زن‌ تأمین‌ میشود (راپاپورت ،١٩٨٠: ٣٠). از هـمین جـا است که عبارت "روشن نگاه دارنده چراغ خانه " را از زبان مردان در مورد همسرانشان می شنویم . با این احوال ، زمانی را که مـردان‌ در خـانه مـی گذرانند به نسبت زنان محدودتر است . تمایل به سپری کـردن ساعت های روز در خارج از خانه هم بر اساس تمایل مردان و هم بر پایه انتظارات جامعه است‌ که‌ حضور آنها را در خـانه در سـاعت هـای خاصی نمیپسندد و نمیپذیرد؛ بنابراین خانه برای مرد مکانی است که هـنگام روز بـاید از آن دور شد اما خانه برای زن مکانی‌ برای‌ سکون و کار است . کار در آشپزخانه که ظاهرا قلب خانواده در آنـجا مـیتپد؛ فـضائی است که در آن جمیع تضادهای دوتایی از قبیل آب . آتش ، خام .پخته ، بیرونی.درونی‌، آشـکار‌.پنـهان ، تـلخ .شیرین ، تولید.مصرف و طلوع . غروب وجود دارد. مقایسه آشپزخانه و رحم زن میتواند به صورت نمادین کـارکرد مـشترک تـولید را القاء کند. آشپزخانه در تقابل با فضاهای دیگر‌ خانه‌ و بنا‌ بر تقسیم کار جنسی، مـکانی‌ زنـانه‌ است‌ (روبرتز، ١٩٩٩: ٩٣). در این مکان ، ابزار مربوط به کار زنانه با چیدمان خاص بنا بـر سـلیقه و ضـرورت در آشپزخانه قرار‌ داده‌ میشود‌. باید در نظر داشت که ٨٤% خانواده های‌ مورد‌ مطالعه ساکن در آپارتـمان هـای این منطقه دارای چهار تا هشت عضو هستند و ٨٦% از خانواده ها با توجه‌ به‌ ٤٤‌ متر فـضای مـسکونی مـفیدی که در اختیار دارند با کمبود‌ جا مواجه اند (ستاد پروژه شهر سالم ،١٦:١٣٨٠). دلیل عمده پیش آمدگی آشپزخانه هـا هـم همین است‌ یعنی‌ ساکنان‌ با پیشروی در فضای پشت پنجره آشپزخانه و دست انـدازی بـه فـضای‌ مشاع‌ ، کوچه و خیابان ، انبارکهایی برای خود میسازند.
چیدمان اشیاء در این فضا ترکیب بندی خاصی را ایجاد‌ مـیکند‌ کـه‌ روایت هـای فراوانی از ساکنان خانه و شخصیت طراحان آنها به رهگذران میگویند‌. شاید‌ در‌ نظر اول اشـیاء و سـاختار پنجره ها جنبه ناچیز و فرعی داشته باشد ولی در واقع‌ آنها‌ از‌ دیدگاه نشانه شناسی اجتماعی، دال هایی هستند بـا مـدلول های متفاوت و تأویل های گوناگون‌ که‌ بیارتباط با رفع برخی از نیازهای خـانواده بـا مدیریت و مهندسی زن خانه نیست‌ .

طـبق دسته بندی انجام شده ، پنجره های عـادی مـوضوع پژوهش این مقاله‌ نیست‌ اما انواع مختلفی از پنجره ها در این محله وجود دارد که در‌ این‌ مـقاله‌ بـه پنجره های کور و پیش آمده اشـاره مـیشود.
خرید لوازم خانگی
پنجره هـای کـور و پیش آمـده
تصویرها ١ و ٢ نمای‌ بیرونی‌ و جنبی پنجره ای از خـیابان . بـلوک ١١ طبقه همکف واحد سمت راست‌ را‌ نشان‌ میدهد. شیشه مات است و فضا بـه دلیل نـرده های فلزی استفاده شده بیرون زدگـی دارد‌؛ قابلمه‌ ، لگن‌ ، کارتن ، پرچـم ، پنـکه و ... از وسائلی است که در آنجا گـذاشته انـد و پنجره‌ از‌ داخل و خارج تبدیل به یک نقطه کور شده است . ملیحه ، ٣٥ ساله ، متولد گـیلان ، خـانه دار‌ و شغل‌ همسر آزاد است که مـدت ٥ سـال در این مـحله سکونت دارد.
ساخت‌ و کـاربری‌ این فـضا به دلیل سبک زندگی خـاص‌ مـلیحه‌ و الزامات‌ فضایی و اجتماعی است . ملیحه در آپارتمانی حدود‌ ٣٠‌ متر به همراه همسر و دو فرزندش زندگی مـیکند. آپارتـمان آنها فاقد انباری است‌ ، به‌ هـمین جـهت از فضای پشـت‌ پنـجره‌ بـه عنوان‌ انباری‌ استفاده‌ مـیکنند. هر چند معتقد است که‌ این‌ نوع پنجره ، نمای بیرونی را برهم میزند و نظافت در زیبایی پنـجره هـا‌ از‌ بیرون نقش دارد ولی چاره دیگری‌ برای نـگهداری لوازم اضـافه‌ نـدارد‌. عـلت نـصب شیشه مات از‌ بـیرون‌ جـهت ایجاد مانعی برای دیدن وسایل انباری است . ایده آن از ملیحه و ساخت‌ با‌ همسرش بوده است .
یکی دیگر‌ از‌ استفاده‌ کـنندگان این فـضا‌ فـاطمه‌ است که ٤٢ ساله‌ ، متولد‌ آذربایجان ، خانه دار، مـدت اقـامت در مـحله ١٢ سـال و هـمسرش تـعمیرکار است . همسر فاطمه‌ برای‌ انجام خدمات متفاوت از گچ کاری‌ و جوشکاری‌ گرفته تا‌ تعمیرات‌ وسایل‌ برقی مراجع دارد. آنها‌ انباری ندارند و به علت کمبود فضا در بالکن و پشت پنجره انـباری ساخته اند. فاطمه با‌ به‌ تملک در آوردن فضای پشت درب‌ ورودی‌ منزل‌ ، آشپزخانه‌ ای‌ برای خود ساخته‌ است‌ . دو دختر دارد که یکی ازدواج کرده و دیگری دانشجو است . فاطمه یک نوه دارد که گاهی‌ از‌ او‌ مراقبت میکند و بنابراین بـاید هـمیشه آماده پذیرایی‌ از‌ خانواده‌ دخترش‌ باشد‌. فاطمه‌ اکثر ساعت های روز را در فضای آشپزخانه میگذراند. قاب پنجره آهنی است و از میله های مشبک و گلدار استفاده شده است . نور از لابه لای اشیا به‌ درون تابیده میشود.